- پری دیدار
- پری رخسار پری پیکر پری منظر
معنی پری دیدار - جستجوی لغت در جدول جو
- پری دیدار
- پری رو، پری رخسار، پری چهر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بی جمال، زشت
جن گرفته پری گرفته جن زده
آنکه جن او را گرفته باشد جن دار جن گرفته پی گرفته، جمع پریداران، دختری دوشیزه که زنان جادو افسانها خوانده بر او دمند تا پری در بدن او در آید و آن اثنا از مغیبات خبر دهد، دیوانه مجنون، جا و مقام دیو
کسی که جن داشته باشد، جن زده، دیوانه، مجنون، دختری که پری افسا او را واسطۀ ارتباط خود با جن و پری قرار دهد، برای مثال چون پری داران درخت گل همی لرزد به باد / چون پری بندان بر او بلبل همی افسون کند (قطران - ۸۳)
جن زده، دختری که واسطه بین پری افسا و جن قرار می گیرید